کد مطلب:189004 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:159

کوفه؛ پایگاه تشیع
به همین خاطر امیرالمؤمنین بعد از غائله «جمل» كوفه را به عنوان پایگاه خویش برگزید و به مدینه بازگشت. به همین جهت امیرالمؤمنین مردم كوفه را بهترین یاوران خویش در راه استقرار دین الهی معرفی می كند... فقد سمعتم و اطعتم و دعیتم فأجبتم الاخوان و الاعوان علی الحق انتم [1] «شما فراخوانی ما را شنیدید و پیروی كردید، به همین خاطر شما بهترین برادران و یاران در استقرار حق می باشید».

در هنگام عزیمت امیرالمؤمنین علیه السلام به سوی بصره در منطقه «ذی غار» نزدیك كوفه سپاه خویش را متوقف نمود. حضرت برای تجهیز سپاه خویش عبدالله بن عباس و حسن بن علی (علیهما السلام) را به كوفه اعزام نمودند، تا از مردم كوفه استمداد كنند.

مردم كوفه به درخواست امام همام علیه السلام پاسخ مناسبی دادند. بر اساس برخی نقل ها حدود هفت هزار نیرو [2] و برخی دیگر دوازده هزار [3] نیرو برای یاری علی علیه السلام بسیج نمودند. هنگامی كه سپاه كوفه به امام در ذی غار پیوست، امام به خاطر قدردانی از حمایت مردم كوفه فرمودند:



[ صفحه 197]



یا اهل الكوفه انكم من اكرم المسلمین و اقصدهم تقویما و اعدلهم سنة و افضلهم سهما فی الاسلام و اجودهم فی العرب مركبا و نصابا. انتم اشد العرب ود للنبی صلی الله علیه و آله و سلم و لاهل بیته و انما جئتكم ثقة بعدالله بكم... [4] «ای مردم كوفه شما گرامی ترین مسلمانان می باشید، شما پر بهاترین ارزش ها می باشید، شما از روشی معتدل برخوردارید، و شما برترین سهم را در اسلام دارید. شما بهترین رویشگاه را در میان عرب دارید. شما مردم كوفه بیشترین علاقه و محبت را به پیامبر و اهل بیت پیامبر دارید، من چون بعد از خدا به شما اطمینان داشتم به شما رو زدم و از شما كمك طلبیدم».

به همین جهت سپاه عظیم حسن مجتبی علیه السلام در رویارویی با معاویه در ساباط از كوفه بسیج شد [5] و همین جهت هزاران نفر وفادار اهل بیت از كوفه به حسین بن علی (علیهما السلام) نامه نگاشتند و حضرت را به عراق فراخواندند.

به همین جهت نهضت توابین بعد از شهادت حسین علیه السلام كه هزاران قربانی داد، در كوفه شكل گرفت. به همین جهت خاستگاه نهضت مختار كوفه قرار گرفت و یاران مختار از كوفه همراه وی شدند. به همین جهت قیام خونین زید بن علی كه 40 هزار نیرو ساماندهی نمود، پایگاهش كوفه بود. به همین جهت حمایت از علی بن الحسین (علیهما السلام) در كوفه شكل می گرفت [6] و اینك محمد بن علی باقر العلوم علیه السلام در كوفه از آن چنان موقعیت بهره مند است كه از سوی دشمنان، «پیامبر» مردم كوفه قلمداد می شود!



[ صفحه 198]



به خاطر ویژگی های عراق به خصوص مردم كوفه است، كه اهل بیت (ع) این مكان را پایگاه تشیع علوی معرفی می نمایند: امام صادق علیه السلام، ان الله عزوجل عرض ولایتنا علی اهل الامصار فلم یقبلها الا اهل الكوفه. [7] «رهبری ما بر همه دیار مطرح شد، لیكن تنها مردم كوفه آن را پذیرفتند. و نیز می فرماید، مردم هیچ شهری به مقدار مردم كوفه محب اهل بیت نیستند، ما من اهل البلدان اكثر محبا لنا من اهل الكوفه. [8] .

همچنین امام صادق علیه السلام می فرماید: انه لیس بلد من البلدان و مصر من الامصار اكثر محبا لنا من اهل الكوفه ان الله هدیكم لامر جهله الناس فاجبتمونا وابغضنا الناس، و صدقتمونا و كذبنا الناس و اتبعتمونا و خالفنا الناس فجعل الله تعالی محیاكم محیانا و مماتكم مماتنا. [9] «مردم هیچ منطقه و شهری به مقدار مردم كوفه محب و دوست دار ما (اهل بیت (ع)) نبوده اند. خدای سبحان شما را به موضوعی كه مردم نسبت به آن ناآگاهند رهنمون ساخت (رهبری و ولایت اهل بیت)، شما هنگامی كه مردم به ما كینه توزی می كردند، فراخوانی ما را پاسخ دادید، هنگامی كه مردم ما را تكذیب می كردند، شما تصدیق نمودید؛ هنگامی كه دیگران با ما به چالش برخاسته بودند، شما از ما پیروی كردید، خدا زندگی شما را زندگی ما قرار دهد و مرگ شما را همانند مرگ ما قرار دهد».

همچنین محضر باقر العلوم گفته می شود شیعیانی كه در كوفه پیرو عترتند بسیارند، قیل لابی جعفر ان اصحابنا بالكوفه لجماعة كثیرة فلو



[ صفحه 199]



امرتهم لاطاعوك و اتبعوك. [10] این اظهارات نشان از پایگاه قرار گرفتن این منطقه در سال های متمادی دارد، كه كوفه و پیرامون آن پایگاه اندیشه زلال تشیع بوده است.

در زمان باقر العلوم علیه السلام كه نزدیك به یك قرن از زمان حكومت داری علی علیه السلام می گذرد، كوفه پایگاه هواداران عترت به شمار می رود. هشام در موسم حج هنگامی كه باقر العلوم علیه السلام را مشاهده می كند، خدمتكار وی می گوید این شخص محمد بن علی است. هشام می گوید: المفتون به اهل العراق. [11] این همان شخصی است كه مردم عراق شیفته وی و مورد آزمون قرار گرفته اند.

باقر العلوم علیه السلام وارد مسجد النبی می شود. عده ای می پرسند این مرد كیست، در پاسخ می گویند این امام و پیشوای مردم كوفه است، فقیل لهم امام اهل الكوفه. [12] امام در مدینه است، لیكن معروف به امام مردم كوفه است. به همین خاطر بیشتر شاگردان امام در مدینه هم از كوفه بودند. مانند، جابر بن یزید جعفی، محمد بن مسلم ثقفی، زراره بن اعین شیبانی، حمران بن اعین شیبانی، بكیر بن اعین شیبانی، نصر بن مزاحم، ثابت بن دینار، ابوحمزه ثمالی، كمیت اسدی و.... [13] .

در زمان باقر العلوم علیه السلام در كوفه مدرسه ای پرآوازه شكل گرفته بود. كه پایگاه عترت و دانش آل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بود. [14] در شرح حال حسین بن علی بن



[ صفحه 200]



زیاد وشا، این نكته آمده است، وی اظهار می دارد من از نهصد نفر عالم شنیدم كه همه می گفتند حدثنی جعفر بن محمد. [15] كه پایه گذار چنین حوزه، محمد بن علی علیه السلام بودند.

به همین خاطر كه مردم كوفه علاقه مند به عترت بودند و از آرمان های عترت پیروی می نمودند؛ نظام حاكم اموی مردم كوفه را از ملاقات با محمد بن علی علیه السلام در مدینه در موسم حج منع می كند. باقر العلوم علیه السلام هنگامی كه ابوحنیفه در نزد وی می نشیند به وی خطاب می كند در نزد ما ننشین زیرا مردم عراق از این كار ممنوع شده اند، لا تقعد الینا یا اخا العراق فانكم قد نهیتم عن القعود الینا. [16] .

مردم كوفه در فضل و برتری در آن حد بودند كه برخی از اصحاب مانند سعد بن عبدالله، كتابی در شأن و فضیلت دو پایگاه تشیع، قم و كوفه می نگارد. [17] .

باور و اعتقاد آنان آن مقدار راسخ و استوار بود كه همان گونه كه به اهل بیت علاقه شدید ابراز می كردند، نسبت به طرف مقابل نیز شدیدا حساس بودند. به گونه ای كه كسی جرأت به خود نمی داد از خلفا در كوفه به نیكی یاد كند.

برخی مورخان می نویسند هر كس طالب كشته شدن می باشد، به كوفه برود و در كوفه از عثمان به نیكی یاد كند، من اراد الشهادة فلیدخل دار البطیخ بالكوفة یترحم علی عثمان. [18] از عثمان به نیكی یاد كردن، كشته



[ صفحه 201]



شدن طرف را به دنبال داشته است. تنها شخصی مانند ابوحنیفه كه از موقعیت بالایی در كوفه برخوردار می شود و فقیه فرقه حنفی به حساب می آید جرأت می كرده است، از عثمان به نیكی یاد كند. [19] .

جمعیت انبوه كوفه را بیشتر شیعیان شكل می دادند. [20] به همین خاطر كوفه همواره پایگاه نهضت های تشیع بوده است. و بیشترین حساسیت از جانب حزب عثمانیه به منطقه عراق و كوفه بود و بیشتر خشونت و دیكتاتوری از جانب حكومت بنی امیه به مردم كوفه روا داده شده است و بیشترین فدائیان عترت كه در راه آرمان های عترت خون دادند مردم كوفه بودند.

ابی الحدید در این باره می نگارد، و كان اشد الناس بلاء حینئذ اهل الكوفه لكثرة من بها من شیعة علی علیه السلام فاستعمل علیهم زیاد بن سمیه فقتلهم تحت كل حجر و مدر و اخافهم و قطع الایدی و الارجل و سمل العیون و صلبهم علی جزوع النخل و طردهم و شردهم عن العراق. [21] «مردم كوفه به سخت ترین گرفتاری ها مبتلا بودند به خاطر این كه شیعه علی علیه السلام در آنجا زیاد بود، زیاد بن سمیه شیعیان را زیر هر سنگ و كلوخی كه می یافت می كشت و آنان را ارعاب می نمود و دست و پای آنان را می برید! بر چشمان آنان میل گداخته می كشید، و بر درختان خرما آنان را به دار می كشید و آنان را از عراق پراكنده می ساخت».

دیگری می نویسد هیچ مردمی به مقدار مردم كوفه در اطراف بنی هاشم خون نداده اند، قد علم الناس انه لیس فی الارض بلد اجمع اهله علی حب



[ صفحه 202]



بنی هاشم الا الكوفه و ما قتل احد من بنی هاشم فی شرق و لا غرب الا حوله قتلی من اهل الكوفه تختلط دمائهم بدمه. [22] «مردم آگاهند كه هیچ كجا بر دوستی بنی هاشم همانند مردم كوفه پدیدار نبودند. در شرق و غرب عالم هیچ یك از بنی هاشم كشته نشد، الا این كه در اطراف وی كشتگانی از مردم كوفه مشاهده می شد. كه خون هاشمی با خون كوفیان آغشته می شد».

بر این اساس نسبت «بی وفایی» به مردم كوفه ناشی از یك سونگری است. اگر اوضاع اندیشه و رفتار پایگاه علوی صحیح تحقیق شود، این نكته به خوبی شفاف می شود، كه مردم عراق به ویژه كوفه وفادارترین مردم به آرمان های عترت بودند و حتی اگر كسی از عترت در جای دیگر قیام می كرد و بر علیه ستم شورش می نمود و كشته می شد، هواداران وی را مردم كوفه شكل می دادند. خون وی با خون مردم كوفه آمیخته می شده است.

به همین خاطر این نكته كه در زمان ما شعار عمومی شده كه، ما اهل كوفه نیستیم علی تنها بماند! ناشی از یك جانبه نگری به فرهنگ و رفتار مردم كوفه است. اگر همه جوانب بررسی شود، آنگاه باید گفت ای كاش ما نیز همانند مردم كوفه از آرمان ها و اهداف عترت و علی علیه السلام حمایت می كردیم!

در هر صورت آنچه از میان این تحقیق به خوبی آشكار است، موقعیت بس والای عترت و نیز باقر العلوم علیه السلام در میان مردم عراق به خصوص كوفه می باشد كه از حضرت به عنوان امام و پیامبر مردم عراق یاد شده است.



[ صفحه 203]



این گونه موقعیت اجتماعی فراگیر است؛ كه نفوذ سخن در جامعه پدیدار می سازد. فرد با موقعیت توانمند خواهد بود در معادلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نقش مؤثر ایفا نماید. خاستگاه تلاش های فرهنگی و اجتماعی همین موقعیت اجتماعی است. زیرا كه فرد منزوی هیچ گاه توان نقش آفرینی نخواهد داشت. نقش آفرینی های امام همام در عرصه های یاد شده كه به دنبال خواهد آمد، از این موقعیت پدیدار می باشد. این موقعیت اجتماعی است كه از تشكل همسوی عترت حراست می كند و این تشكل را ساماندهی فرهنگی و اجتماعی می نماید و از خطرها و بحران ها عبور می دهد.


[1] الجمل، ص 404، وقعة الصفين، ص 3.

[2] الجمل، ص 293.

[3] طبري، ج 4، ص 216.

[4] الجمل، ص 266، ارشاد، ج 1، ص 249، بحار، ج 32، ص 115، سفينة البحار، ج 2، ص 491.

[5] انساب اشراف، ج 3، ص 293.

[6] امام حسين عليه السلام الگوي زندگي، ص 141، نهج البلاغه ابي الحديد، ج 11، ص 43.

[7] بصائر الدرجات، ج 2، ص ص 76 و 77 باب النوادر من ابواب الولاية.

[8] بشارة المصطفي، ج 2، ص 135.

[9] امالي طوسي، ص 678، مجلس 37، بحار، ج 27، ص 165، سفينة البحار، ج 2، ص 491.

[10] وسائل الشيعه، ج 3، ص 425.

[11] ارشاد، ج 2، ص 163، فصول المهمه، ج 2، ص 890، سير اعلام النبلاء، ج 4، ص 405، شرح الاخبار، ج 3، ص 280، كشف الغمه، ج 2، ص 338.

[12] فروع كافي، ج 6، ص 429.

[13] شرح حال اصحاب امام باقر عليه السلام مراجعه مي شود.

[14] مختصر تاريخ دمشق، ج 23، ص 79.

[15] رجال نجاشي، ص 28.

[16] مختصر تاريخ دمشق، ج 23، ص 83.

[17] رجال نجاشي، ص 126.

[18] تاريخ يحيي بن معين، ج 3، ص 294، نقل از تاريخ تشيع، ص 26.

[19] تاريخ المذاهب، ج 2، ص 145.

[20] المعرفة و التاريخ، ج 2، ص 806،نقل از تاريخ تشيع، ص 26.

[21] شرح نهج البلاغه، ذيل خطبه 203، ج 11، ص 43.

[22] اخبار البلدان، ص 30، نقل از تاريخ تشيع، ج 1، ص 26.